اعتراض به آرای دادگاه از سوی دادیار
آیا دادیار به عنوان مقامی که زیر نظارت و تعلیمات دادستان شهرستان انجام وظیفه مینماید، نیز همان اختیار دادستان را برای اعتراض به آراء دارد یا اگر اعتراضی از سوی دادیار مذکور به حکم صادره از دادگاه وجود داشته باشد، الزاماً باید از طریق دادستان مربوطه اعلام و پیگیری شود؟
صدور احکام متفاوت از دادگاههای تجدیدنظر و شعب دیوان عالی کشور در پذیرش یا رد تجدیدنظرخواهی دادیاران دادسرا، باعث طرح موضوع در دیوان عالی کشور شود تا در این مورد رأی وحدت رویه قضایی صادر شود.
رای وحدت رویه دیوان عالی کشور
دیوان عالی کشور پس از بررسی اختلافات پیش آمده و صدور آرای متفاوت در این مورد، با صدور رأی شماره 653 در سوم مهر ماه 1380 اعلام کرد: دادسرا سازمان واحدي است كه دادياران در آنجا تحت رياست و هدايت دادستان انجام وظيفه مينمايند و از نظر اظهار عقيده تابع (پیرو) نظر دادستان بوده و در موقع حضور در دادگاه به نام دادستان بيان عقيده ميكنند، بنابراين تجديدنظرخواهي از ناحيه داديار دادسراي نظامي به استناد بند ج ماده 11 قانون تجديدنظر آراء دادگاهها يكي از وظایف واگذار شده به دادیار میباشد.
آثار فرجامخواهی
1- اثر انتقالی فرجامخواهی: فرجامخواهی اثر انتقالی ندارد زیرا، دیوان عالی کشور مرجع سوم رسیدگی نمیباشد و موضوع را دوباره قضاوت نمیکند.
2- اثر تعلیقی فرجامخواهی: فرجامخواهی اثر تعلیقی بر اجرای رأی ندارد. مگر اینکه محکومبه غیرمالی بوده، که در این صورت اجرای رأی متوقف میشود. توقف اجرای رأی به دو شرط صورت میپذیرد:
1- باید عملیات اجرایی شروع شده باشد اما هنوز به پایان نرسیده باشد.
2- محکومعلیه (خوانده) درخواست توقف اجرای رأی دهد.
چنانچه محکومبه مالی باشد با تشخیص دادگاه پیش از اجرا، محکومله میتواند تأمین مناسب بپردازد، و عملیات اجرایی ادامه مییابد. تأمین میتواند وجه نقد، ضمانت بانکی، اموال منقول (اموالی که قابل جابجایی باشد مانند خودرو) و اموال غیرمنقول (اموالی که غیرقابل جابجایی باشد مانند خانه) باشد. مرجع صالح برای دریافت تأمین، دادگاه بدوی و نخستین است.
بدون دیدگاه